جامعه و صنعت کریپتو، اتریوم را به عنوان بلاکچین منتخب برای اکثر برنامههای غیرمتمرکز مبتنی بر بلاک چین (DApps) انتخاب کردهاند، اما بلاکچینهای دیگری وجود دارند که ممکن است برای مدیریت حجم کاری سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) مناسبتر باشند،به ویژه از منظرمزایای فنی و تراکنشهای ارزانتر که این موضوع چالش مهمی برای اترویوم محسوب می شود و هنوز راه زیادی مانده است تراکنشهای ارزان و مزایای متعدد فنی به عوامل اصلی جذابیت ماشین مجازی اتریوم (EVM) تبدیل شوند؛اما سازگاری ماشین مجازی اتریوم شبکه را قادر میسازد تا از ویژگیهای امنیتی اتریوم استفاده کند.
اتریوم و بلاکچینهای سازگار با آن دارای مزیت آشکاری از نظر تعداد دائوها نسبت به سایرین هستند. آنها بیش از ۴۲۰۰ دائو و پروتکل را در خود جای داده اند که امور حاکمیتی و مدیریتی در آنها بر اساس دادههای پلت فرم رای گیری بلاکچین اسنپشات صورت می گیرد و تمامی کاربران در اتخاذ این تصمیمها دخیل هستند .
در مقایسه با اتریوم اکوسیستم سولانا فقط ۱۴۰ دائو دارد و کاردانو ۱۰ دائو،همچنین طبق داداهای ردیاب دائوها اکوسیستم کاردانو کاب و پولکادات سابستریت فقط ۸ دائو دارند.البته داده های ردیاب دیپ دائو DeepDAO نشان می دهد در بین ۱۰ دائو برتر از نظر تعداد تصمیمات اتخاذ شده در هفت روز گذشته سه دائو مبتنی بر شبکه سولانا هستند.
بیشتر بخوانید
اتریوم مانند نیویورک است
-------------------------------------
به گفته ایال ایثکوویچ ، مدیر عامل پلتفرم دیپ دائو DeepDAO (پلتفرم ردیاب دائو) تسلط اتریوم نسبت به بقیه ممکن است به دلایل ساده و در عین حال کاربردی باشد. او تسلط اتریوم را به این واقعیت نسبت میدهد که «بلاکچینی است که جنبش دائو از آنجا شروع شد ومهمتر از اینها اتریوم بالغترین اکوسیستم از نظر ابزارهایی برای راهاندازی و مدیریت تمام جنبههای دائواست، اگر چه این دائوها عمدتا و نه تمامی آنها در امور مالی فعال هستند. وی همچنین این نکته را خاطرنشان کرد که این تسلط ممکن است با افزایش محبوبیت بلاکچینهای دیگر تغییر کند.»
از سوی دیگر ایال ایثکوویچ به هزینه بالای کارمزد تراکنش( گس فی) به عنوان نقص اتریوم اشاره کرد و گفت هزینههایکارمزد تراکنش مدتهاست که برای کاربران اتریوم مشکلساز بوده است، اما در ماه مارس، هزینهها در پایینترین سطح خود از آگوست گذشته بود.
او افزود که «سولانا به دائوها این امکان را میدهد تا تراکنشهای سریع و ارزان انجام دهند، اما از نظر ویژگیها و ابزارهای پشتیبانی در اکوسیستم نسبت به اتریوم ضعیفتر است، علاوه بر این، سولانا در برابر قطعی شبکه آسیب پذیر شده است.»
سارو مک کنا، یکی از بنیانگذاران بازی توکن غیرقابل تعویض (NFT) در شبکه WAX Alien Worlds مبتنی بر ایاس EOSIO،هفته گذشته طی گفتگویی با کوینتلگراف اعلام کرد که معتقد است ایاس برای ساختن دائو بهتر است.
از نظر او، اتریوم برای مقاصد رأی گیری بسیار گران است و به گونه ای طراحی شده است که یک «بلاکچین همه منظوره برای انجام تعداد بیشماری از وظایف مختلف باشد، اما ایاس کاملا متفاوت عمل می کند و تا حدود زیادی مختص دائوها طراحی و ساخته شده است».
او اضافه کرد پایگاه کد ایاس بسیار قدرتمند است و اجازه میدهد تا مجوزهای چند علامتی لایه ای و مکانیسمهای انتخاب مجموعه پویا که برای عملکرد صحیح دائوها حیاتی هستند، فراهم شود.
با این حال، اندرو لوین مدیرعامل شرکت مشاوره بلاک چین Koinos انتقاداتی را نسبت به ایاس مطرح کرده است که می تواند توضیح دهد که چرا نرخ پذیرش این شرکت از نرخ پذیرش اتریوم کمتر است. او در یادداشتی در فوریه نوشت که در حالی که تراکنشهای ایاس عملاً بدون کارمزد هستند، اما این پبتفرم از کاربران کارمزد ایجاد حساب اخذ میکند. علاوه بر این، نگهداری توکن و یا کوین در یک حساب مربوط به ایاس در مقایسه با اتریوم نسبتاً پیچیده است، وی در اینباره اضافه کرد پایگاه داده ایاس بر روی چیزی بنام «فایلهای نگاشت حافظه» ساخته شده است، که بقایای دیگری از طراحی Steem است که پیامد مهم آن این است که برای استفاده از گرانترین شکل ذخیرهسازی ممکن طراحی شده است: حافظه با دسترسی تصادفی.
اما دائو چیست و چرا رقابت بر سر این موضوع بالا گرفته است؟
عبارت «دائو» یا «سازمان خودگردان غیرمتمرکز» اصطلاحی آشنا در ادبیات ارزهای دیجیتال است که مطمئناً بارها آن را شنیدهاید و به احتمال زیاد میدانید که یکی از ایدههای بنیادین فناوری بلاک چین و رمزارزها، تمرکززدایی است. این تمرکززدایی تنها محدود به پرداختهای مالی نیست و بلاک چین قصد دارد از همه فرایندهای متمرکز تمرکززدایی کند. آیا تابهحال به معایب متمرکزبودن فکر کردهاید؟ یا شرکتهای متمرکزی مانند گوگل و فیسبوک را بهصورت غیرمتمرکز تصور کردهاید؟ آیا بهطور کلی تاکنون به غیرمتمرکزبودن اینترنت فکر کردهاید؟ اگر نه، بیایید همین حالا با هم این کار را انجام دهیم.
تصور کنید همه ابرشرکتها و غولهای فناوری که امروز آنها را میشناسیم، بهصورت غیرمتمرکز اداره شوند. در این صورت هیچ شرکتی نمیتواند بهتنهایی تصمیمی بگیرد که منافع بخش زیادی از جمعیت جهان را به خطر بیندازد. بهعنوان مثال گوگل نمیتواند هیچ بخشی از اطلاعات خود را برای عدهای خاص فیلتر کند و همه کاربران از سرتاسر جهان، به همه اطلاعات گوگل دسترسی خواهند داشت. یا شرکتی مانند فیسبوک نخواهد توانست اطلاعات شخصی کاربران خود را به فروش بگذارد و برای چنین کاری، به موافقت اکثریت اعضا نیاز خواهد داشت.
برای درک بهتر اهمیت تمرکززدایی میتوان حتی از دنیای ارزهای دیجیتال هم فراتر رفت و آن را به همه بخشها تعمیم داد. تصور کنید هیچ مدیری نتواند تصمیمات شرکتی را بهتنهایی اتخاذ کند و همه کارکنان آن از حق رأی مساوی برخوردار باشند. چنین چیزی ممکن است در نگاه بسیار ایدئالیستی تفسیر شود؛ اما حقیقت این است که ایده سازمان خودگردان غیرمتمرکز یا همان دائو همین الان در حوزه رمزارزها و بلاکچین عملی شده است و احتمالا بسیاری از سازمانها و نهادها در زمینه های مختلف جذب این شیوه از حکمرانی و تصمیم سازی خواهند شد.
برای درک بهتر دائو، یک بانک را در نظر بگیرید که بهصورت غیرمتمرکز اداره میشود. این بانک از بسیاری جهات شبیه به بانکهای سنتی است؛ اما با دو تفاوت عمده:
ماهیت فیزیکی ندارد و بهصورت اینترنتی کار میکند؛
حاکمیت متمرکز ندارد و همه مشتریان آن میتوانند نقش رئیس بانک را ایفا کنند.
حال تصور کنید این بانک بخواهد سودی را که از مشتریان خود دریافت میکند افزایش دهد. در چنین شرایطی همه کاربران حق دارند نظر خود را اعلام کنند و پیشنهادی که بیشترین میزان موافقت را داشته باشد برگزیده خواهد شد. ازآنجاکه کاربران خود در این مسئله ذینفع هستند، مسلماً منافع خود را در نظر میگیرند و به این ترتیب یک شخص نمیتواند هر تصمیمی را تنها با درنظرگرفتن سود خود و به قیمت زیرپاگذاشتن حقوق سایرین اتخاذ کند.در تعریف ساده، دائو نوعی رویکرد در اداره سازمان است که در آن هر عضوی از مجموعه، فارغ از جایگاه و سمت، حقی یکسان در ایجاد تغییرات دارد.
دائوها در حقیقت قراردادهای هوشمندی هستند که، همانطور موضوع این یادداشت است، تاکنون بیشتر آنها روی بلاک چین اتریوم اجرا شدهاند؛ اما هر بلاک چینی که از فناوری قراردادهای هوشمند پشتیبانی میکند، میتواند میزبان یک دائو هم باشد.
دقیقاً مانند شرکتهایی که در دنیای واقعی با آنها سروکار داریم، دائوها هم میتوانند در حوزههای مختلفی فعالیت کنند. از صرافیهای غیرمتمرکز گرفته تا پلتفرمهای وامدهی غیرمتمرکز و صنعت بازی و پلتفرمهای پخش ویدیو و موسیقی و هر مجموعه دیگری که خدماتی را بهصورت غیرمتمرکز و بر بستر بلاک چین ارائه میکند، همگی میتوانند یک دائو محسوب شوند.
هر دائو یک یا چند توسعهدهنده دارد که کد آن را مینویسند. قوانین دائو در حقیقت همان کدهایی هستند که از ابتدا در قرارداد هوشمند آن قرار گرفتهاند؛ بنابراین هنگام کدنویسی آنها باید دقت بسیار زیادی به خرج داد؛ چراکه هر اشتباهی میتواند به قیمت ناکارآمدی یا حتی نابودی آن تمام شود.