آسیانیوز - این هر دو استاد از مفاخر فرهنگی ایران معاصر و از خادمان فرهنگ ایران و زبان فارسی بودند و عمر گرانبهای خویش را صرف پاسداشت ادب، فرهنگ واندیشه در حوزه وسیع تمدنهای مشترک ایران بزرگ فرهنگی و میراث داران زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و هنر این کشورها کردند و من به هر دو ارادت داشتم. مخصوصاً در مراسم یادبود استاد اسلامی ندوشن در خانه اندیشمندان علوم انسانی در تهران، از او و فضیلتهایش سخن گفتم. اما اینجا یک حرف حساب را نمیتوانم نگویم.
تشییع پیکر استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در دانشگاه و بعد مجلس گرفتن در موسسه اطلاعات و بعد گرداندن تابوت در ندوشن و یزد و دست آخر مراسم خاکسپاری فاخر در نیشابور، به رغم ارزش والا و بالای او، افراط است و پرهیز از هر نوع مراسم در مورد استاد صمد موحد با آن آثار ارزشمند در زمینه عرفان و فلسفه ایران و اسلام تفریط! کاش هر دو به حد اعتدال میبود.
من در مقدمه کتاب قصیده اتوبیوگرافیکال امین در ۱۳۹۵ (صفحه ۴۰) در حیات اسلامی ندوشن از کتاب «روزها»ی او نقل کردم که: «هنوز کسی در خاک ایران، پا به عرصه وجود ننهاده است که آنچه در دل دارد، بگوید!» (ج ۳، ص ۱۱) اما اینجا و آنجا، من بدون ترس از دشمنتراشی، آنچه در دل دارم، می گویم: این درجه از مردهپرستی و زندهستیزی روا نیست. اسلامی ندوشن که زنده بود و مجله «هستی» را منتشر میکرد، ایرانیان از او حمایت نکردند و او مجبور شد، با عدم استقبال مردم، انتشار مجلهاش را متوقف کند. حالا، همین مردم دنبال تابوت او میدوند! من در آوردن جنازه ابتهاج از آلمان به ایران هم، حرفهای مشابهی زدم.
در پایان به سهم ناقابل خودم، فقدان این دو بزرگ، اسلامی ندوشن و صمد موحد را به خانوادههای گرامی این دو عزیز و به اهالی فکر و فرهنگ و همچنین همه فارسیدانان دلارامی و تسلیت میگویم.