آسیانیوز - در علم اقتصاد بنا به تعریف ، مالیات نوعی خراج است که به طورمشخص در ایران ازسوی " سازمانِ امورِ مالیاتی کشور" به منظور تأمین هزینههای عمومی یا هزینههای دولت ، به مالیات دهنده تحمیل میشود . لازم است در این تعریف نظرخواننده را به دو واژهی "خراج" و "تحمیل" می شود ، بیشتر جلب کنیم . به عبارت دیگر مؤدیان به دولت مالیات نمیدهند بلکه دولت از مؤدیان مالیات میستاند !
از نظر اقتصاددانان ، مالیات انتقالِ اجبایِ منابع از بخشِ خصوصی به بخشِ دولتی است .
از آنجا که اساساً علم بیطرف است و با کسی تعارف ندارد و اقتصاد هم علم است و اخذ مالیات در تاریخ بشر از قریب ۳هزارسال قبل از میلاد تا کنون جاری و ساری است :
مالیات ثروت را از خانواده ها و کسب و کارها به دولت منتقل میکند ، که الزاماً موجب رشد و رفاه اقتصادی نمی گردد !
ناگفته نماند از آنجایی که خود دولت بزرگترین سرمایه دار کشور است و ازدرآمدهای سرشار وپرشمار برخوردار است، انتظار این است که غالب مالیات مأخوذه، صرف خدمات آموزشی، بهداشتی و درمانی، حقوق بازنشستگی برای سالمندان، تامین نیازهای معلولان ، بیمه بیکاری ، حمل ونقل عمومی ، سیستم های مدیریت انرژی ، آب و فاضلاب ، مخابرات و در یک کلام کلیه خدمات عمومی گردد .
شواهد امور نشان می دهند که جناب دکتر حمید امانی همدانی، به تمام این تعاریف ، اشرافِ کامل دارند ، شاهد ِاز غیب رسیده : ایشان زمانیکه با عنوان " رئیس امور صنعت ، معدن ، بازرگانی و ارتباطات" در سازمان برنامه و بودجه اشتغال داشتند ، ۱۴۰۰/۷/۱۰در سخنرانی شان با عنوان " اصول بودجه ریزی شرکتهای دولتی و چارچوب نظارت بر آن " در مجلس شورای اسلامی گفتند :
"در شرایط کنونی از ۲۵ درصد از شرکت ها به صورت یک دوازدهم مالیات گرفته میشود ، ۵۰ درصد سود ویژه هم باید بپردازند که درواقع ۷۵ درصد سود شرکتهای دولتی از این طریق به خزانه واریز میشود . به علاوه این که هزینههای دیگری بر شرکت ها تحمیل شده است(!) که موجب می شود شرکتها دیگرعملاً شرکت نباشند (!)و توان سرمایه گذاری نداشته باشند. (!) بااین اقدام به تدریج شرکتها تغییرکرده(!) و پویائی(!) آنها ازبینرفته است . "
توجه بفرمائید که ایشان آنگاه که از واقعیات روی زمین از نزدیک خبر داشت به این امر کاملاً واقف بودند که شرکتها تا وقتی شرکت هستند که بتوانند سرمایه گذاری کنند، به عبارت دیگر در رشدشان خودشان را باز تولید و معرفی میکنند ، اگر نتوانند اساساً نقض غرض حاصل شده فاقد پویائی خواهند شد ، صراحتاً یعنی : میمیرند !
کم و بیش مانند هر پدیده سالم طبیعی دیگری ، یک درخت فاقد رشد ، درخت مرده است !
... اما علیالظاهر ترفیع مقام ایشان ، سبب فراموشی این آموزه های گران سنگ تاریخی نظام سرمایه داری شده است !
لازم به یادآوری است که در پروسه ی همین رشد اقتصادی در روال عادی ، کاهش قیمت ها حاصل میگردد .رشد سرمایه گذاری ، به تولید به میزان بیشتر با کیفیت بهتر کمک می کند ، که این خود نه تنها کیفیت زندگی را بالا می برد بلکه به لحاظ افزایش عرضه به کاهش نسبی قیمتها منجر میشود . به عبارت دیگر ، یک پای گرانیهای کمرشکن فعلی ناشی از اخذ بی رویه مالیات هاست ! ... که مانع رشد سرمایه گذاری شده اند.
بازهم جای تجدید خاطره دارد که که وی در سخنرانی که در " گردهمآیی تقدیر از بزرگان صنعت احداث ساخت پیشرو" در تاریخ ۸ خرداد سال جاری به عمل آورد ، ضمن تقبیح توسعهی بیرویه و حمایت گرایانه بخش دولتی ، پشتیبانی از بخش خصوصی را مورد توجه قرار داد و توسعه ی مشارکت بخش عمومی و بخش خصوصی را امری ضروری ، واجب ولازم الاجراء برشمرد .
بدنیست یادآوری کنیم ایشان در پایان سخنرانی شان به حدیثی از رسول الله اشارت فرمودند که :" الناس معادنُ کمعادنِ الذَّهب و الفضه " به منظور قدردانی از نیروی کار . به این معنی که : مردم معادنی هستند همچون معادن طلا ونقره! شاید به معنای امروزی این تعبیر و تشبیه این گمانه را تقویت کند که چون معادن به اندوخته هایشان اعتبار دارند ولاغیر و نیروی کار به ثمره اش ، چندان مقبولیت عام نداشته باشد و دراین قیاس جنبه انسانی نیروی کار نادیده گرفته شده باشد ، واستثمار توجیه شود . مضاف براین که ... ، حقیقت امر این که ...
ما در مباحث مرتبط با اقتصاد سیاسی ، به این امور وارد نمیشویم ولی منبع این حدیث ابوهریره است که بزرگان صحابه او را به شدت مورد طعن و لعن و تکذیب قراردادهاند و آورده اند در عصر خلفای اموی نقشی به غایت تخریبی در آن دستگاه حکومتی علیه مبانی دینی ایفا کرده است ... حالا چرا جناب دکتر که احتمالاً از خاندان معروف امانی همدانی هستند که از بانیان پروپاقرص جریان مؤتلفه اسلامی بودند و متوفیان بزرگ مرتبتی همچون حاج محمد صادق امانی ( اعدام شده در سن ۳۴ سالگی در سال ۱۳۴۴ ) و حاج هادی امانی هر دو از اعضاء به غایت جان نثار و ثابت قدم فدائیان اسلام را در پیشینه وشجره نامه خود دارند ، ازمیان این همه پیامبر جرجیس را انتخاب کرده اند ، تا حداقل توجهی سوال برانگیز است .