به گزارش آسیانیوز؛ روند چنین سیاستی به خصوص مخاصمه با آمریکا بهعنوان کشوری که یکی از قدرتمندترین اقتصادهای جهان را دارد، باعث شده نه تنها کشورمان سالها در معرض بدترین تحریمهای بینالمللی قرار بگیرد، بلکه بسیاری از فرصتهایی که میتوانست اقتصاد ایران را به یکی از کشورهای قدرتمند منطقه تبدیل کند، از دست رفت. اگر حاکمیت کشورمان سیاست خود را بر اساس تجربه کشورهایی که با معجزه دیپلماسی توانستند در کنار حفظ منافع ملی در مسیر توسعه نیز قرار بگیرند، مبنای سیاست خود قرار میداد، اکنون ایران درگیر بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی نمیشد.
باید در نظر بگیریم، بسیاری از کشورهایی که سالها با یکدیگر میجنگیدند، به این درک مشترک رسیدن که برای حفظ امنیت و روند توسعه کشورشان بهتر است، با دیگر کشورها در تعامل بیشتری باشند و هرگونه مشکلی را بهجای روشهای قهرآمیز از طریق گفتمان سیاسی حل کنند. بیتردید نتیجه درست بودن چنین سیاستی را میتوان در بسیاری از کشورهای توسعهیافته مشاهده کرد. اما بهراستی جنگ برای کشورهای جهان چه تاثیری داشته است؟ به عنوان مثال در جنگ جهانی دوم که بسیاری از کشورها درگیر آن بودند، بین۷۰ تا ۸۵ میلیون نفر کشته شدند که این تعداد کشتهها معادل ۳ درصد از جمعیت جهان در سال۱۹۴۰ بوده است. در بین تعداد کشتهها ۵۰ تا ۵۶ میلیون نفر در جریان جنگ بوده و ۱۹ تا ۲۸ میلیون نفر بر اثر قحطی یا بیماری مردهاند. همچنین طی بمباران شهرهای هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکا ۲۲۰ هزار نفردر ژاپن کشته شدند و آلمان نیز به خصوص در سال پایانی جنگ شاهد تلفات سنگینی شد، به طوری که در حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر غیرنظامی در این کشور کشته شدند. از سوی دیگر جنگ میان چین و ژاپن نیز که طی سالهای ۱۹۳۷تا ۱۹۴۵میلادی رخ داد، بخشی از تاریخ جنگ جهانی دوم محسوب میشود که کمتر مورد توجه قرار گرفته و بهایی که چینیها در این نبرد چهارساله پرداختند، بسیار سنگین بوده است.
بر اساس آمارها بیش از نیمی از کل تلفات جنگ جهانی مربوط به چین و اتحاد جماهیر شوروی بوده است. همچنین کشور ویتنام که سالها با آمریکا جنگید و نتیجه آن برای دو کشور۶۰ هزار کشته برای آمریکا و در حدود دو میلیون کشته برای ویتنام بوده است و هنوز با گذشت این سالها زخمهای این جنگ بهطور کامل مداوا نشده و خاطره تلخ بمبارانهای آمریکا که بیشتر مناطق مسکونی و حتی جنگلها را هدف قرار میداد، از خاطرهها محو نشده است. از طرفی اگر رهبران ویتنام و ژاپن تفکر آشتیناپذیری داشتند، هرگز کسی در آن کشورها جرأت نمیکرد، حرفی از مذاکره و آشتی با آمریکا بزند. اما باید خاطرنشان کنیم که ویتنام و ژاپن در زمان جنگ شجاعانه جنگیدن و زمانی که جنگ تمام شد، منافع ملی کشورشان را فدای دشمنی با آمریکا یا هیچ کشور دیگری نکردند و عاقبت با فراموش کردند گذشته مسیر صلح را پیش گرفتند تا آینده بهتری برای مردم کشورشان بسازند.
در واقع ویتنام و ژاپن ثابت کردند با معجزه دیپلماسی چه کارهای عظیمی را میتوانند انجام دهند. هماکنون آمریکا بزرگترین شریک تجاری ویتنام است، بهطوری که ویتنام در طی یک سال در حدود ۵۰ میلیارد دلار کالا به آمریکا صادر میکند. دو کشوری که تا دیروز با یکدیگر میجنگیدند حالا در برابر توسعهطلبی چین در منطقه با یکدیگر متحد و همپیمان شدهاند. افزون بر این از میان مهمترین شرکای تجارت خارجی ژاپن، کشورهای چین و آمریکا هستند. بر اساس آمارها در سال ۲۰۲۱ میلادی ژاپن ۱۶۴ میلیارد دلار صادرات و ۱۸۵میلیارد دلار واردات از چین داشته است. همچنین ژاپن ۱۳۵میلیارد دلار صادرات و ۸۱ میلیارد دلار واردات از آمریکا داشته است. بر اساس آمارها تولید ناخالص ژاپن در سال ۲۰۲۳ میلادی به حدود ۲۱/۴ تریلیون دلار رسیده است و همچنین تولید ناخالص داخلی آلمان نیز در سال ۲۰۲۳ میلادی بالغ بر ۴۶/۴ تریلیون دلار بوده است.
باید خاطر نشان کنیم، در دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، هیچ کشوری دوست کشور دیگری نیست، بلکه بسیاری از کشورهای جهان با تجربهای که از گذشته تلخی که بر اثر جنگ داشتند، آموختند، بهجای تفکر دشمنی برای حفظ منافع ملی و بالا بردن توان اقتصادی و در نتیجه رفاه بیشتر برای شهروندانشان با دیگرکشورها رابطه دوستانهای داشته باشند. بهعنوان مثال، چین سالهای زیادی دچار فقر گسترده بود، به همین علت با توسعه اقتصاد خود با محوریت قدرتگیری بخش خصوصی، بهبود روابط تجاری با دیگر کشورها و تغییر روابط سیاست خارجی برای حمایت از اقتصادش، باعث پیشرفت این کشور در سه دهه اخیر شده است. همچنین در مورد کشورهای کره شمالی و جنوبی باید گفت، از نظر تاریخی این شبهجزیره همواره یک کشور تلقی میشد، اما بعد از پایان جنگ جهانی و درکنفرانس ۱۹۴۵بود که این شبهجزیره به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد. قسمت شمالی به دست کمونیستهای شوروی و بخش جنوبی آن به دست آمریکاییها اداره شد. در حال حاضر کره شمالی در میان اقتصاد دیگر کشورها جایگاه مناسبی ندارد و با وجود تحریمهایی که بر این کشور اعمال میشود به سختی میتوان تصورکرد که آینده روشنی پیش روی اقتصاد این کشور باشد. بهطوری که تولید ناخالص ملی این کشور با ۲۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ میلادی در جایگاه ۱۳۵جهان قرار داشته است. اما اقتصادکره جنوبی، یازدهمین اقتصاد بزرگ جهان و چهارمین اقتصاد بزرگ آسیاست. تولید ناخالص این کشور در سه ماه چهارم سال ۲۰۲۲ میلادی در حدود ۳۹۴ میلیارد دلار و درآمد ناخالص داخلی آن نزدیک به ۴۷۸ وون که معادل ۳۹۴ میلیارد دلار اشت، رسیده بود.
اکنون این پرسش مطرح میشود ویتنام، ژاپن، چین، آلمان و دیگر کشورها چه کردند که ایران نتوانست انجام دهد. تجربه کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه نشان میدهد، آنچه یک کشور را درمسیر پیشرفت و اقتصادی قدرتمند قرار میدهد، منابع طبیعی مانند نفت، گاز و حتی دیگر منابع مالی نیست، بلکه سیاست حاکمان آن کشور تعیینکننده سرنوشت یک ملت است. بیتردید هرگونه تنش سیاسی بهطور طبیعی بر امور اقتصادی تاثیرگذار است، که پیامدهای آن در اقتصاد کشورمان مشاهد میشود. بهطوری که ایران از نظر جذب سرمایهگذاری خارجی و در تجارت بینالمللی از بسیاری کشورها و حتی کشورهای همسایه عقبتر است و در اقتصاد داخلی نیز با مشکلات زیادی مواجه میباشد. اگر در ایران دشمنی کردن برای عدهای ابزاری برای حکمرانی نباشد و در صورتیکه منافع ملی در وهله اول اهمیت بر منفعت عدهای قرار بگیرد، مسلما میتوان با معجزه سیاست تعامل و دوستی، کشوری با ثبات اقتصادی همراه با رفاه بیشتر برای مردم ایجاد کرد.