انها معتقدند اگر کسی به اندازه کافی برای تفسیر ان ،اهمیت قائل باشد بایستی به بافت خاصی که لباس در ان پوشیده شده نیز توجه کند.
از انجا که ارتباطات بسیاری از فرایندهای مغزی را شامل میشود بنابراین روانشناسی است.
به همین دلیل است که میتوان مد با توجه به رفتار انسان و نوع ارتباطات او نوعی روانشناسی به حساب اورد.
بارنارد نظریه پرداز و مورخ مد در کتاب مد وسیله ای برای ارتباطات استدلال میکند تفسیر معنی مد و یا لباس بسیار دشوار بوده و پر از مشکل میباشد.
با این حال از لباس یا مد میتوان به روشهای مثبت زیادی استفاده کرد تا شانس زندگی ،خودتکریمی و رفاه و اسایش را افزایش دهیم.
از انجا که ۸۰ درصد ارتباطات ما غیرکلامی و ۲۰ درصد آن کلامیست، ارتباط گرفتن در مد برای ما آسانتر و سریعتر انجام میشود.
زیرا در مد و لباس فقط تن گفت یا همان گفتار بدن است که مخاطب را وادار به خرید محصول میکند..
در واقع ارتباطات کلامی در ناخوداگاه ما تجزیه و تحلیل میشوند و ارتباطات غیر کلامی این فرصت زا از مخاطب میگیرد و اجازه پردازش را به او نمیدهد.
بنابراین نتیجه میگیریم ارتباطات غیر کلامی چون غیر قابل تجزیه و تحلیل است دو نوع پیام را منتقل میکند
خوب و ایمن،
بد و تهدیدامیز
و اگر پیام ایمن و خوب از مخاطب دریافت شود
ارتباطات صحیح و به جا در مد شکل میگیرد و هدف نهایی در صنعت مد همین است.