کیم جونگ اون – رهبر کره شمالی
ما باید برای احتمال تغییر نکردن کره شمالی آماده باشیم، اما می توانیم آینده بهتری را برای مردم کره جنوبی فراهم کنیم.
باراک اوباما – رییس جمهور اسبق ایالات متحده
جنگ کره و تقسیم کره به دو کشور کره شمالی و کره جنوبی
آسیانیوز ایران؛ جنگ کره شمالی و کره جنوبی که به Korean War یا جنگ کره معروف است، از جمله جنگهایی است که شاید مقیاس آن در مقایسه با جنگهای جهانی کوچکتر باشد، اما تاثیرات آن بر ساختار سیاسی اقتصادی آسیای جنوب شرق و شاید بسیاری از نقاط جهان همچنان وجود دارد. کشور کره از سال ۱۹۱۰ پس از خلع پادشاه کره، مستعمره ژاپن بود و توسط ژاپن اداره میشد. این ماجرا پس از جنگ امپراطوری ژاپن و امپراطوری روسیه در سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ روی داد که دو امپراطوری با اهداف مختلف از جمله مالکیت کره با یکدیگر جنگیدند. حاصل جنگ جهانی دوم و شکست ژاپن، تقسیم کره (مستعمرهی ژاپن) به دو بخش بود. سال ۱۹۴۵ در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، به ژاپن اعلام جنگ کرد و ارتش سرخ به سرعت نیروهای خود را وارد کره کرد تا کره را از سیطرهی امپراطوری ژاپن خارج کرده و به قلمرو کمونیستها ملحق کند. به این ترتیب بخش شمالی کره توسط روسیه و بخش جنوبی توسط آمریکا اشغال شد. اگر چه هر دو طرف توسط نیروهای محلی اداره میشدند. اما عملاً کره زمین جنگ آمریکا و شوروی و چین بود. هر دو طرف معتقد بودند که حاکمیت کل کره در اختیارشان است. اگر چه عملاً فقط نیمهی خودشان را در اختیار داشتند. این تقسیم موقت تا سال ۱۹۵۰ ادامه داشت. در سال ۱۹۵۰ حکومت کمونیستی کره شمالی جنگی را برای بازپس گیری جنوب کره آغاز کرد و آن را «آزادسازی سرزمین پدری» نامید. روسیه و چین هم به سرعت به کمک کره شمالی آمدند. چین برای کمک، نیرو میفرستاد و روسیه هواپیماها و تجهیزات نظامی خود را روانهی میدان میکرد. بلافاصله پس از آغاز پیشروی به سمت جنوب، آمریکا و سازمان ملل (که با حمایت آمریکا قطعنامهای علیه جنگ صادر کرده بودند) به کره جنوبی لشگرکشی کردند تا بتوانند از توسعه کمونیسم و ورود آن به جنوب (که قلمرو خود میدانستند) جلوگیری کنند.کره شمالی تقریبا تمام کره را – جز بخشهای کوچکی – در اختیار گرفته بود و آمریکاییها برای بازپس گیری سئول هم هزینههای زیادی پرداخت کردند. طی آن سه سال، عقب نشینی و پیشروی چند مرتبه تکرار شد و بیش از سه میلیون نفر (که حدود ۳۶۰ هزار نفر آنها آمریکایی بودند) جان خود را از دست دادند. در نهایت، کره به دو کشور شمالی و جنوبی تقسیم شد و جهان هر دو کشور را به رسمیت شناخت. تجهیزات نظامی و نیروگاههای هستهای کره شمالی در آن زمان توسط روسیه تاسیس شد تا کره شمالی بتواند از خود دفاع کند و از سوی دیگر آمریکا نیز از فرصت استفاده کرد تا در کره جنوبی، پایگاه های نظامی متعدد خود را بنا کند. شاید دو نکته زیر برای شما جالب باشد: نکته اول اینکه کره شمالی و کره جنوبی هرگز توافق نامه صلح امضا نکردند و از لحاظ ادبیات سیاسی، هنوز در وضعیت جنگ به سر میبرند.
نکته دوم اینکه در اروپای غربی و آمریکای شمالی، گاهی از جنگ سه ساله در کره به عنوان جنگ فراموش شده نام برده میشود. چون جنگ جهانی قبل از آن و جنگ ویتنام بعد از آن قرار گرفته و آن مقطع تاریخی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
با ادامه روابط مستحکم با ایالات متحده و بهره بردن از حضور نظامی این کشور در منطقه، کره جنوبی از لحاظ اقتصادی رونق بالایی گرفت و خیلی زود به مرحله ای رسید که می شد آن را یک کشور دموکراتیک مستقل دانست. اما کره شمالی با در پیش گرفتن سیاستهای انزواطلبانه و دیکتاتورمآبانه بیش از پیش از سایر نقاط چهان فاصله گرفته و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۹۰ این انزوا بیشتر و بیشتر شد. بدین ترتیب اوضاع اقتصادی در این کشور از گذشته بدتر شده و عملاً کشور توسط سه نسل از یک خانواده اداره می شد که سیستمی پلیسی و بسیار مخوف را در کشور حکمفرما کرده بودند. تلاش های بی وقفه کره شمالی برای توسعه برنامه های هسته ای نیز بر وخامت اوضاع افزود و تنش های بین کره شمالی بین همسایه جنوبی و متحدانش را تشدی کرد. در حالیکه با شروع مقدمات المپیک زمستانی پیونگ چانگ، تلاش هایی از جانب رییس جمهور کره جنوبی برای حضور ورزشکارانی از تمامی کشورهای جهان و البته کره شمالی در این مسابقات شکل گرفت و علیرغم توافقات نسبتاً بی سابقه ای که بین دو کشور در این زمینه صورت گرفت اما همزمان با شروع این مراسم، کره شمالی یک رژه نظامی بزرگ را در میدان تاریخی کیم ایل سونگ در شهر پیونگ یانگ اجرا کرد. بدین ترتیب اگر چه بیش از ۷۰ سال از جدایی دو کره می گذرد اما هنوز هم هر یک از رهبران دو کشور خود را وارث و رهبر واقعی و قانونی تمام شبه جزیره کره می دانند و تنش بین آن ها ادامه دارد و در این میان تنها مردم کره شمالی هستند که به دلیل سیاست های جنگ طلبانه، انزواگرایانه و دیکتاتورمابانه گاه مضحک خاندان کیم و تحریم های فلج کننده بین المللی رنج می کشند. با توجه به تحرکات سال های اخیر در کره شمالی و روی کار آمدن رهبری جوان و جاه طلب و البته غیرقابل پیش بینی نباید انتظار داشت که صلح بین دو منطقه شمالی و جنوبی شبه جزیره کره ، حتی در بلند مدت نیز برقرار شود. جالب این که بعد از گذشت بیش از ۶۵ سال از جنگ کره و اعلام آتش بس، این دو منطقه هنوز پیمان صلحی امضا نکرده و هنوز هم در شرایط جنگی به سر می برند هر چند درگیری ملموس نظامی بین این دو در تمام این مدت رخ نداده است.
راه حلها
بحران کره شمالی و جنوبی یک مسئله پیچیده و چند وجهی است که با چالشهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی گره خورده است. در ادامه به بررسی پنج راهحل احتمالی برای کاهش تنشها و ایجاد ثبات در این منطقه میپردازیم.
دیپلماسی چندجانبه
اولین و مهمترین راهحل مذاکرات و دیپلماسی چندجانبه است. در این رویکرد، کشورهای کلیدی مانند ایالات متحده، چین، روسیه، کره جنوبی و حتی کره شمالی باید دور هم جمع شوند و به بحث و تبادل نظر پرداخته تا راههایی برای کاهش تنشها و ایجاد ثبات در منطقه پیدا کنند. چنین مذاکراتی میتواند شامل موضوعات مختلفی مانند برنامه هستهای کره شمالی، حقوق بشر و همکاریهای اقتصادی باشد. دولتها باید بر روی نقاط مشترک تمرکز کنند و در عین حال به نگرانیهای یکدیگر احترام بگذارند. این مذاکرات میتواند به حفظ منافع ملی کشورها کمک کند و منجر به توافقهایی شود که موجب کاهش تنش و جلوگیری از جنگ شود. علاوه بر این، ایجاد اعتماد بین این کشورها با انجام اقدامات ملموس و سازنده، میتواند به داشتن یک فضای مثبتتر در مذاکرات کمک کند. در نهایت، دیپلماسی چندجانبه به کشورهای منطقه این امکان را میدهد که در کنار همکاریهای منطقهای، به مسائلی از قبیل توسعه اقتصادی، امنیت قصه و تبادل فرهنگی نیز بپردازند. این همکاریها میتواند به بهبود روابط بین دو کره و سایر کشورهای همسایه منجر شود.
تقویت همکاریهای اقتصادی
تقویت همکاریهای اقتصادی بین کره شمالی و کره جنوبی میتواند به عنوان یک راهحل مؤثر در برقراری ثبات و کاهش تنشها ایفای نقش کند. ایجاد پروژههای مشترک اقتصادی، میتواند به ارتقای سطح زندگی مردم کشورهای دوکره کمک کند و از طریق بهبود وضعیت اقتصادی، به نفع ثبات اجتماعی و سیاسی عمل نماید. شایان ذکر است که همکاری اقتصادی در زمینههایی مانند صنایع، کشاورزی، انرژی و گردشگری میتواند به افزایش تعاملات مثبت بین دو کشور منجر شود. یکی از ابزارهایی که میتواند در این راستا به کار رود، زونهای اقتصادی است. کشورهای دو کره میتوانند مناطق ویژهای را برای سرمایهگذاری مشترک و توسعه ایجاد کنند که در این زونها، بهرهبرداری از منابع طبیعی و نیروی کار دو کشور از طریق همکاریهای صلحآمیز و سازنده آغاز شود. این زونها میتوانند به عنوان پل ارتباطی فرهنگی و اجتماعی نیز عمل کنند و حس همبستگی را در بین مردم ایجاد کنند. همچنین، به وجود آوردن بسترهای اقتصادی و تجاری از طریق کاهش تعرفه ها و تسهیل تجارت میتواند به بهبود روابط دو کشور کمک کند. تقویت روابط اقتصادی به نوبه خود میتواند به کاهش تنشهای سیاسی بیانجامد و به ایجاد آرامش و ثبات در این حوزه کمک کند.
اتخاذ سیاست تنشزدایی
سیاست تنشزدایی میتواند به عنوان یکی دیگر از راهحلهای مؤثر در بحرانهای دو کره تلقی شود. این سیاست شامل مجموعهای از اقدامات میشود که به کاهش خصومتها و افزایش گفتوگو و تفاهم بین دو کره کمک میکند. برای مثال، دو کشور میتوانند در زمینههای نظامی محدودیتهایی را برای کاهش تنشها در مرزها اعمال کنند، مانند کاهش تعداد نظامیها در نوار کره یا محدود کردن آزمایشات نظامی. در این راستا، ملاقاتهای میان دو کشور بر سر موضوعات غیرنظامی، همچون تبادل فرهنگی، خانوادگی و ورزش میتواند به ایجاد اعتماد و کاهش تنشهای عمومی منجر شود. برگزاری رویدادهای مشترک ورزشی و فرهنگی، میتواند به تبادل افکار، و درک متقابل کمک کند و احساسات مثبت را در میان مردم دو کره تقویت کند. همچنین، اصلاح قوانین و مقررات مربوط به اطلاعات و رسانهها در هر دو کشور میتواند فضایی از شفافیت و اعتماد را ایجاد کند. این اصلاحات میتواند به مردم اجازه دهد تا به اطلاعات واقعی و صحیح دسترسی پیدا کنند و از این طریق به کاهش تنشها در سطح جامعه یاری برسانند.
نقش مشارکتی سازمانهای بینالمللی
سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل، اتحادیه اروپا و دیگر نهادهای بینالمللی میتوانند در مدیریت بحران دو کره نقش مهمی ایفا کنند. این سازمانها میتوانند به عنوان میانجی برای تسهیل مذاکرات و ایجاد بسترهای لازم برای گفتوگو در مناطق بحرانی عمل کنند. این نهادها میتوانند با نظارت بر توافقات و تعهدات بین دو کشور، از ایجاد جنگ و درگیری پیشگیری کنند. علاوه بر این، این سازمانها میتوانند کمکهای انساندوستانه و اقتصادی به کره شمالی ارائه دهند تا بهبود شرایط زندگی در این کشور را تسریع کنند. ایجاد و تقویت برنامههای آموزشی و بهداشتی میتواند به تقویت امنیت اجتماعی و اقتصادی در منطقه کمک کند و حس همبستگی میان دو کشور را ترویج دهد. سازمانهای بینالمللی همچنین میتوانند با تأمین منابع مالی و تخصصی برای پروژههای مشترک میان دو کره، نقش خود را در توسعه و بهبود روابط این دو کشور بارزتر کنند. به این ترتیب، طی همکاریهای گستردهتر جهانی، دو کره میتوانند به سمت یکپارچگی و ثبات پیش بروند.
تقویت ارتباطات اجتماعی و فرهنگی
به منظور ایجاد پیوندهای عمیقتر میان مردم دو کره، تقویت روابط اجتماعی و فرهنگی میتواند راهحل مؤثری باشد. سازمانهای غیردولتی، موسسات فرهنگی و دانشگاهها میتوانند با برگزاری برنامههای مشترک، کنفرانسها و تبادل دانش، از ایجاد فضایی برای گفتوگو و تعامل میان مردم دو کشور حمایت کنند. این برنامهها میتوانند شامل هنر، موسیقی، ادبیات و حتی تبادل دانشجو باشند.
از طریق چنین ارتباطات اجتماعی، مردم دو کره میتوانند درک بهتری از یکدیگر پیدا کنند و از افکار و فرهنگهای یکدیگر آگاه شوند. افزایش آگاهی فرهنگی و اجتماعی میتواند به ارتقاء احساس همگرایی و همدلی منجر شده و به کاهش نارضایتیها و تنشهای سیاسی کمک نماید. در نهایت، تقویت شبکههای ارتباطی در سطح مردمی میتواند زمینهساز ایجاد سازمانهای متقابلگرا باشد که هدف آنها نه تنها ترویج فرهنگ و هنر، بلکه رسیدگی به مسایل انسانی و حقوق بشر نیز خواهد بود. این تبادلات میتواند به عنوان یک عامل کلیدی برای کاهش تنشها و ایجاد پایگاههای علمی، فرهنگی و اجتماعی در دو کره عمل کند.