جمعه / ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ / ۱۸:۱۹
کد خبر: 27628
گزارشگر: 548
۹۹
۰
۰
۰
در راستای ناامیدی های دوره ای

انگیزه: چیست، چگونه کار می‌کند و کجا می‌توان آن را یافت؟

انگیزه: چیست، چگونه کار می‌کند و کجا می‌توان آن را یافت؟
همه ما می‌خواهیم انگیزه داشته باشیم. دوست داریم پرانرژی و مشتاق نسبت به کارهایی که انجام می‌دهیم، عمل کنیم. می‌خواهیم صبح‌ها با حس هدفمند بودن و اشتیاق از خواب بیدار شویم و آماده باشیم تا روز پیش رو را با قدرت آغاز کنیم. اما حقیقت این است که داشتن انگیزه همیشه کار آسانی نیست.

آسیانیوز ایران؛ سرویس اجتماعی:

همه ما می‌خواهیم انگیزه داشته باشیم. دوست داریم پرانرژی و مشتاق نسبت به کارهایی که انجام می‌دهیم، عمل کنیم. می‌خواهیم صبح‌ها با حس هدفمند بودن و اشتیاق از خواب بیدار شویم و آماده باشیم تا روز پیش رو را با قدرت آغاز کنیم. اما حقیقت این است که داشتن انگیزه همیشه کار آسانی نیست.

ما به خودمان دروغ‌هایی درباره انگیزه می‌گوییم:

باور داریم که باید نسبت به چیزی احساس اشتیاق داشته باشیم تا انگیزه پیدا کنیم.

فکر می‌کنیم انگیزه چیزی است که از درون ما سرچشمه می‌گیرد، بخشی طبیعی از شخصیت یا هویت ماست.

تصور می‌کنیم انگیزه یک احساس است و می‌توانیم آن را کنترل کنیم. این‌ها بهانه‌هایی هستند که برای اجتناب از اقدام کردن به کار می‌بریم. حقیقت این است که برای داشتن انگیزه نیازی نیست نسبت به چیزی احساس اشتیاق داشته باشیم. نیازی نیست استعداد یا توانایی خاصی داشته باشیم. حتی نیازی نیست در موقعیت یا محیطی بی‌نقص قرار داشته باشیم. انگیزه تنها یک احساس نیست؛ بلکه عادتی است که باید آن را در زندگی روزمره‌مان پرورش دهیم. انگیزه فقط چیزی نیست که داشته باشیم یا نداشته باشیم؛ بلکه چیزی است که خودمان خلق می‌کنیم.

 

عمل، هم علت است هم نتیجه‌ی انگیزه است

بیشتر مردم فکر می‌کنند انگیزه یک موجود جادویی و دست‌نیافتنی است که همه ما در تلاشیم آن را شکار کنیم، به این امید که به‌طور معجزه‌آسا انرژی و اشتیاق لازم برای انجام کارهایمان را به ما بدهد. اما انگیزه یک پری نیست که روی شما غبار جادویی بپاشد تا از روی مبل بلند شوید؛ انگیزه در واقع محصول جانبی اقدام کردن است. درست است، انگیزه چیزی است که وقتی شروع به انجام کارها می‌کنید ظاهر می‌شود، نه برعکس. من این را «اصل انجام دادن» می‌نامم و هر وقت احساس کمبود انگیزه می‌کنم از آن استفاده می‌کنم. سخت‌ترین بخش هر کاری معمولاً شروع آن استاما همین‌جا است که جادو اتفاق می‌افتد. به جای منتظر ماندن برای رسیدن انگیزه، فقط کاری انجام دهیدهر کاری، واقعاً. حتی اگر به‌نظر می‌رسد که دارید دست‌وپا می‌زنید، در حال ایجاد حرکت هستید. این حرکت شبیه به یک گلوله برفی است که از تپه‌ای پایین می‌غلتد؛ هر لحظه بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود تا جایی که به نیرویی غیرقابل توقف تبدیل می‌گردد. وقتی اقدام می‌کنید، شروع به مشاهده پیشرفت می‌کنید و پیشرفت مانند سوخت جت برای انگیزه عمل می‌کند. ذهن شما شروع به درک این موضوع می‌کند که: «هی، من می‌توانم این کار را انجام دهم.» و ناگهان، روی موج انگیزه سوار می‌شوید، با احساسی از قدرت و توقف‌ناپذیری. بنابراین، اگر می‌خواهید نیروی انگیزشی درونی‌تان را آزاد کنید، منتظر ننشینید تا خودش به سراغتان بیاید. به‌جای آن، یک قدمهر قدمیبه سمت هدفتان بردارید و ببینید چگونه انگیزه با اشتیاق به سفرتان می‌پیوندد.

 

انگیزه یک مشکل احساسی است که راه‌حل‌های احساسی دارد

یکی دیگر از کلیدهای ایجاد انگیزه در خودتان این است که یاد بگیرید چگونه با احساسات خود بازی کنید. می‌دانم، شاید عجیب به نظر برسد، اما همراه من بمانید. مغز ما طوری طراحی شده که به دنبال لذت برود و از درد اجتناب کند. با بازی‌سازی یک کار یا پاداش دادن به خودمان، در واقع مغزمان را هک می‌کنیم و آن را فریب می‌دهیم تا به دنبال آن احساسات خوب برود. حالا، برخی افراد فکر می‌کنند که نباید با خودشان چنین بازی‌هایی کنند و باید بتوانند کارهایشان را بدون این ترفندها انجام دهند. اما تلاش برای ایجاد انگیزه بدون استفاده از احساسات، مانند جنگیدن در سربالایی است که اصلاً لازم نیست.

این واقعیت را بپذیرید که شما یک موجود لذت‌جو هستید و از این ویژگی به نفع خودتان استفاده کنید. این‌طور فکر کنید: اگر بتوانید یک کار خسته‌کننده را به چیزی لذت‌بخش یا پاداش‌دهنده تبدیل کنید، احتمال انجام آن بسیار بیشتر می‌شود. برای مثال، فرض کنید می‌خواهید ورزش را بیشتر در برنامه خود بگنجانید. به‌جای اینکه از فکر پوشیدن کفش‌های ورزشی وحشت کنید، راهی پیدا کنید تا این کار را لذت‌بخش‌تر کنیدیک پلی‌لیست جذاب بسازید، به یک کلاس سرگرم‌کننده بپیوندید، یا با یک دوست رقابت دوستانه‌ای ترتیب دهید. هرچه بتوانید احساسات مثبت بیشتری را با رفتار دلخواه خود پیوند دهید، تمایل بیشتری به انجام آن پیدا خواهید کرد. همچنین می‌توانید با پاداش دادن به خود، احساساتتان را به بازی بگیرید. به خودتان قول یک جایزه کوچک بدهید، مثلاً یک حمام آرامش‌بخش یا میان‌وعده مورد علاقه‌تان، و ناگهان می‌بینید که با اشتیاق به سمت انجام کار پیش می‌روید. البته این استراتژی بیشتر برای انگیزه‌های کوتاه‌مدت و به‌ویژه زمانی که می‌خواهید عادت جدید و سالمی را شکل دهید، موثر است. اما با گذشت زمان، به چیزی ماندگارتر از تشویق‌ها و تنبیه‌های ساده نیاز خواهید داشت.

 

شما به انگیزه‌ای نیاز دارید که از درد ناشی شود.

انگیزه بلندمدت در پذیرش سختی‌های زندگی نهفته است؛ اینجا یک حقیقت بی‌رحمانه وجود دارد که در طول سال‌ها آموخته‌ام: زندگی به خواسته‌های شما خلاصه نمی‌شود، بلکه به چیزی بستگی دارد که حاضر به تحمل سختی‌هایش هستید. انگیزه پایدار از دنبال کردن اهداف درخشان و رویاهای بزرگ به دست نمی‌آید؛ بلکه از پذیرش خون، عرق و اشک‌هایی که اجتناب‌ناپذیر همراه با دنبال کردن چیزی معنادار هستند، شکل می‌گیرد. بنابراین، به‌جای خیال‌پردازی درباره نتیجه نهایی، این سوال اساسی را از خود بپرسید: برای چه چیزی حاضر به تحمل سختی‌ها هستم؟ چون واقعیت این است که اگر آماده مبارزه برایش نیستید، احتمالاً از ابتدا آن را نمی‌خواستید. زندگی مجموعه‌ای از بده‌بستان‌هاست و انگیزه واقعی زمانی متولد می‌شود که تصمیم بگیرید این سختی‌ها ارزشش را دارند. گفتن اینکه می‌خواهید تناسب اندام، ثروت یا موفقیت داشته باشید آسان است، اما آیا حاضر هستید سخت کار کنید، طرد شدن را بپذیرید و شکست را تجربه کنید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، تبریک می‌گویم! شما راز انگیزه بلندمدت و پایدار را کشف کرده‌ایدبا تمرکز بر ارزش‌ها و فرآیند، به‌جای نتیجه نهایی، متوجه خواهید شد که انگیزه به‌طور طبیعی به بخشی از مسیر تبدیل می‌شود. موانع را به‌عنوان فرصت‌هایی برای یادگیری خواهید دید و اشتیاقتان برای رشد و پیشرفت بیشتر خواهد شد. پس به‌جای فکر کردن به آنچه می‌خواهید، از خود بپرسید که برای چه چیزی حاضرید سختی بکشید. زیرا دوست من، جادوی واقعی انگیزه در همین جا نهفته است.

 

اهمال کاری و هویت ما

تعویق انداختن (اهمال کاری): آن عادت آزاردهنده و مزاحم که همه ما به‌خوبی آن را می‌شناسیم. اما اگر به شما بگویم که تعویق انداختن فقط مربوط به تنبلی یا مدیریت ضعیف زمان نیست، چه؟ در عمق موضوع، اهمال کاری در واقع به معنای اجتناب از چیزی است که هویت ما را تهدید می‌کند. می‌بینید، همه ما یک تصویر خود داریم که به آن عمیقاً وابسته‌ایم، و وقتی یک کار یا هدف با آن تصویر چالش می‌کند، مغز ما وارد حالت اضطراب می‌شود و هر کاری می‌کند تا ما را از تهدیدات احتمالی حفظ کند. بنابراین، ما اجتناب می‌کنیم، حواس‌مان پرت می‌شود و کارها را به تعویق می‌اندازیمهمه این‌ها به نام حفظ خود.

برای مقابله با این مشکل، باید خودتان را به شیوه‌های گسترده‌تر و انعطاف‌پذیرتری بازتعریف کنید. به‌جای چسبیدن به یک هویت محدود و سفت‌وسخت، سعی کنید پیچیدگی‌های شخصیت خود را بپذیرید. برای مثال، فرض کنید خود را یک کمال‌گرا می‌دانید و از اشتباه کردن می‌ترسید. به‌جای اینکه اجازه دهید این ترس شما را عقب نگه دارد، خود را به‌عنوان کسی بازتعریف کنید که به یادگیری و رشد ارزش می‌دهد. این تغییر دیدگاه به شما این امکان را می‌دهد که شکست را نه به‌عنوان تهدیدی برای هویت خود، بلکه به‌عنوان بخشی ضروری از تبدیل شدن به فردی که می‌خواهید باشید، ببینید. با ایجاد فضایی برای تمام طیف تجربه انسانیموفقیت‌ها، شکست‌ها و همه چیزهایی که بین این دو استمتوجه خواهید شد که تعویق انداختن دیگر چنگی به شما نمی‌زند. پس ادامه دهید، از زنجیرهای هویت خودساخته‌تان آزاد شوید و تماشا کنید که چگونه تعویق انداختن محو می‌شود و با یک حس جدید از هدفمندی و انگیزه جایگزین می‌شود.


Motivation: What It Is, How It Works, and Where to Find It
https://www.asianewsiran.com/u/g2U
اخبار مرتبط
تدریس تنها انتقال دانش نیست؛ بلکه فرایندی پیچیده است که با ایجاد انگیزه، بازسازی شناختی، هدایت و کنترل، تغییرات بنیادینی در یادگیری و شخصیت دانش‌آموزان ایجاد می‌کند.
آسیانیوز ایران هیچگونه مسولیتی در قبال نظرات کاربران ندارد.
تعداد کاراکتر باقیمانده: 1000
نظر خود را وارد کنید