فرمول رایجی از قانون مورفی در فرهنگ غربی تحت عنوان قانون موفقیت برالِک وجود دارد با این مضمون که «تنها به کسانی اعتماد کنید که در صورت بروز مشکل به اندازه شما زیان می بینند.» با اینکه تلقی تمثیل ها و اندرزها به مثابه گزاره های یقینی متقن قویا گمراه کننده است، اما ژرف نگری در ابعاد روشنگرانه (و البته اغلب مبالغه آمیز و تکسویه) مشهود و مستور آنها می تواند سازنده باشد.
تا آنجاکه به اجتماع دولت ها بازمی گردد، اعتماد بیش از آنکه موضوع انتخاب باشد در حوزه شمول اجبار قرار می گیرد، زیرا تعداد دولت ها محدود و دولت های مؤثر به مراتب محدودتر است. در حقیقت به رغم دشواری احراز اعتماد در نظام بین الملل، هیچ راه گریزی پیش رو دولتها برای پرهیز از برهم کنشهای بین الدولی وجود ندارد و همه دولتها به طور مستقیم یا غیرمستقیم با یکدیگر در تعامل به سر می برند. وانگهی به دلیل توزیع نابرابر قدرت میان واحدهای نظام همه دولت ها به یک شکل و اندازه تحت تأثیر کژکاری های نظام بین الملل قرار نمی گیرند.
یادداشت حاضر برای اعتمادسازی در نظام بین الملل به جای تکیه بر مفهوم موازنه زیان از ایده درهم تنیدگی عمودی (میان دستاوردها و زیانهای هر دولت) و افقی (میان دستاوردها و زیانهای متقابل و مشترک دولتها) استقبال می کند. درهم تنیدگی عمودی به معنای ایجاد رابطه ای مستقیم و اجتنابن اپذیر میان برآیند خالص سود-زیان هر دولت با نرخ تکمین آن دولت از قواعد حقوق بینالملل بهویژه تعهدهای قراردادی است، به طوری که پیامد تصمیمها و اقدام های هر بازیگر با عبور از منشور قواعد حقوق بین الملل و مجموعه تعهدهای قرادادی در منافع آن دولت منعکس می شود. درهم تنیدگی عمودی در غیاب ویژگی گریزناپذیری بی معنی خواهد بود و این ویژگی نیز تنها در سایه درهمتنیدگی افقی حاصل میشود. درهم تنیدگی افقی برحسب پیچیدگی و آشوب (بینظمی منظم یا نظم خودجوش) تعریف میشود و به مکانیسمها و سامانه هایی با کلیت به هم پیوسته، درهم تنیده و غیرقابل تفکیک به مؤلفه های سازنده اولیه آنها اشاره دارد.
تحقق درهم تنیدگی عمودی و افقی به معنای کوانتیزه کردن روابط بین الملل و خلق سامانه آشفته کوانتومی سیاست بین الملل خواهد بود، سامانه ای که به دلیل درهم تنیدن برهم کنشهای میان بازیگران، درهم آمیختن ابعاد و موضوعهای گوناگون بین المللی و به ویژه گیرانداختن، گرفتارکردن و درگیرساختن قدرتهای بزرگ در شبکه ای پیچیده از منافع، زیانها و تعهدهای متقابل اعضای جامعه دولتها، ضامن اجرای تعهدهای قراردادی بینالمللی و رعایت دیگر قواعد حقوقی بینالمللی به شمار می آید. میتوان با کنترل رفتارهای بی قاعده بازیگران و کاهش ورودی های آشوبساز تا حد ممکن، این سامانه را به سامانه کوانتومی سیاست بین الملل ارتقا داد که این امکان امروزه به لطف تکامل و رشد فناوری دفترکل توزیع شده و به ویژه قراردادهای هوشمند، به مثابه مهمترین مزیت و بزرگترین دستاورد این فناوری، فراهم شده است.
قراردادهای هوشمند، الگوریتمها و کدهای رایانه ای ذخیره شده بر روی بلاکچین هستند که ضوابط و شرایط از پیش تعیین شده و مقدر را بهصورت دقیق اعمال میکنند، نه اینکه همچون قراردادهای سنتی تنها آنها را ابراز نمایند. تراکنشهای قراردادهای هوشمند، تغییرناپذیر، برگشت ناپذیر و خارج از کنترل و دستکاری طرفین و حتی برنامه نویسان آن بوده و به صورت شفاف از سوی کاربران (نودها یا گرهها) قابل مشاهده و ردگیری و نیازمند تنفیذ و اعتبار بخشی هستند. البته شدت و غلظت این توصیف بسته به نوع بلاکچین (عمومی، خصوصی، هیبرید یا کنسرسیوم) و خواست متعاهدین که در تعیین ضوابط و شرایط قرارداد و مفاد آن بازتاب می یابد، می تواند متفاوت باشد. اما آنچه مسلم است به شرط عدم وجود باگ در کدهای چنین قراردادهایی که موضوعی فنی به شمار میآید، هیچ راه بازگشت یا شانس یک طرفه ای برای تغییر شرایط و الزام های این نوع قراردادها وجود ندارد.
قراردادهای هوشمند در مقایسه با قراردادهای سنتی به مثابه حرکت از تفکر مبتنی بر ریسک به تفکر مبتنی بر دستاورد است. دستاوردهای احتمالی چنین قراردادی برای هر یک از طرفین برپایه سناریوهای ممکن که ریشه در شرایط و ضوابط اولیه دارند به خوبی قابل احراز و شبیه سازی است و محاسبه هزینه-فایده را برای طرفین به سهولت ممکن می سازد. پایان بازی شطرنج قرارداد هوشمند از پیش مشخص نیست و نتیجه نهایی با انتخابهای بازیگران خود رقم می خورد، اما پاسخ هر حرکت از پیش تعیین شده است و چرخه "حرکتِ انتخابی-پاسخِ قطعی" تا پایان بازی ادامه دارد. در حقیقت، متعاهدین یک قرارداد هوشمند واکنش را به جای کنش انتخاب می کنند، زیرا پاسخ هر اقدامی از پیش بهطور قطع از سوی طرفین تعیین شده است.
با این تفاسیر، تنها موجودیت هایی به انعقاد قراردادهای هوشمند مبادرت می ورزند که هیچ تردیدی در حسن اجرای تعهدها از سوی خود در ازای انتفاع از مزایای تعیی نشده در قرارداد به خود راه نمی دهند. با اینکه نظام بین الملل فاقد هرگونه مرجع الزام دولتها به رعایت حقوق بین الملل از جمله تعهدهای قراردادی است، اما هیچ دولتی هرچقدر قدرتمند نمی تواند اساس رژیم انعقاد معاهده ها و نظم حقوقی حاکم بر ترتیبات بین المللی را نادیده بگیرد، مگر آنکه جامعه دولتها را با تشکیل امپراتوری جهانی مضمحل نماید.
بنابراین از آنجاکه اساس قراردادهای هوشمند را اجرای خودکار مفاد قرارداد تشکیل میدهد، انعقاد یک قرارداد هوشمند بینالمللی بهمعنای ورود به چرخه گریزناپذیر اجرای مفاد قرارداد برپایه شرایط و ضوابط پیشبینیشده در آن خواهد بود.
احراز مسئولیت بینالمللی ناشی از نقض قراردادهای هوشمند چنان انکارناپذیر و هزینههای مادی و معنوی آن چنان سنگین و اجتنابناپذیر است که دولتها یا تن به انعقاد آنها یا نقض آنها نخواهند داد. با ترویج قراردادهای هوشمند بینالمللی و ایجاد توالی و پیوند میان آنها نیز رژیم قراردادهای هوشمند بینالمللی تأسیس خواهد شد که نقض تعهدهای قراردادی را در عمل غیرممکن میسازد. سرشت و سرنوشت رژیم قراردادهای هوشمند بینالمللی چنان با نظم حاکم بر جامعه متشکل از دولتها درهمتنیده خواهد شد که فروپاشی هر کدام بهمعنای فروپاشی دیگری خواهد بود. مسلماً هیچ تضمینی از این بالاتر برای ضمانت اجرای نقض قراردادهای بینالمللی وجود ندارد.
ضمن اینکه سناریوهای نقض قرارداد از سوی هر یک از طرفین از جمله خروج احتمالی از آن نیز میتواند (و احتمالا باید) در قراردادهای هوشمند گنجانده شود که پیامدهای احتمالی آن از سوی طرفین بهسهولت قابل شبیهسازی است. مفاد قراردادهای هوشمند از قاعده اگر-آنگاه تبعیت میکنند و تنفیذ دروندادها و بروندادها بهسهولت ممکن است. در این شرایط میتوان با بهرسمیت شناختن عمل نقض قرارداد یا خروج از آن در خود قرارداد، این مفاهیم را بی معنی ساخت. به عبارت بهتر، نقض احتمالی مفاد قرارداد یا خروج از آن با پیامدهایی برای طرفین همراه خواهد بود که آشکارا در خود قرارداد هوشمند گنجانده شده است و شرایط و ضوابط حاکم بر آن همچون تمام مفاد یک قرارداد هوشمند، خودکار و لازمالاجرا خواهند بود. بنابراین نقض قرارداد هوشمند (از جمله خروج از آن) نه بهعنوان یک ریسک، بلکه به مثابه یک نتیجه، پیامد یا دستاورد تلقی میشود که از پیش بر روی آن توافق شده است و همه طرفین با آگاهی از آن وارد توافق می شوند.
نوشتار حاضر قویاً بر این باور است که دغدغه ضمانت اجرای برجام کاغذی را می توان با ارتقای آن به برجام هوشمند مرتفع ساخت و اجرای دقیق ضوابط و شرایط مندرج در آن را بهویژه از طریق انعقاد قراردادهای هوشمند متعاقب بازرگانی و سرمایهگذاری میان متعاهدین با یکدیگر و میان آنها با دیگر اعضای جامعه بین المللی تضمین نمود. به عنوان یک پیشنهاد عملیاتی برای انعقاد بهجام (برنامه هوشمند جامع اقدام مشترک) میتوان یک سازمان غیرمتمرکز خودگردان را با استفاده از قابلیت برنامه های کاربردی غیرمتمرکز (دَپ) در بلاکچین اتریوم پایه گذاری کرد.
بهجام همچنین می تواند الگوی مذاکرات احیای برجام را به کلی دگرگون نموده و از حالت فرسایشی خارج سازد. مفاد اجرایی نسخه مکتوب بهجام باید در نهایت به صورت زنجیرهای از الگوریتمهای متوالی، بازگشتی، مشروط، تکراری و غیره تدوین شود و این فرایند را می توان پس از توافق بر روی کلیات قرارداد به صورت گام به گام به جلو پیش برد و فلوچارت آنرا برای درک بهتر آنچه که قرار است به شکل خودکار اجرا شود، ترسیم نمود.
این فرایند تدریجی شفاف و بهبودپذیر، توافق های مرحله ای را در مسیر نیل به توافق نهایی ممکن می سازد و پیشرفت در هر مرحله نیز بنا به ویژگیهای الگوریتمنویسی (که ورودی بسیاری از مراحل را خروجی های مراحل پیشین تشکیل میدهند) باعث تسریع در دستیابی به توافق در مرحله بعدی میشود.
بهجام می تواند و باید با قراردادهای هوشمند مکمل و متمم همراه باشد تا منافع و خواسته های طرفین پایبند به آن را حتی در صورت تخطی دیگر متعاهدین از مفاد آن حفظ و برآورده نماید. بهعبارت بهتر، ظرفیت خوداجرایی و لازمالاجرابودن قراردادهای هوشمند، مزایای هر یک از طرفین بهجام را نه به اراده سایر متعادین، بلکه صرفاً به پایبندی همان طرف به مفاد آن گره میزند.
به عنوان مثال، کاهش سطح غنیسازی یا ذخیره اورانیوم در ایران تا حد مشخصی را میتوان به فروش نفت و انتقال ارز حاصل از آن به داخل کشور یا انعقاد قراردادهای بازرگانی با سایر دولتها در یک سطح مشخص و شفاف پیوند زد که به محض تأیید تحقق اولی، دومی حاصل خواهد شد. این شرایط را میتوان در قالب یک قرارداد هوشمند متمم خودتنظیم همزمان با انعقاد بهجام با یک یا چند دولت واردکننده منابع هیدروکربنی منعقد نمود تا به محض تأیید ادعای تهران در عمل به آن بخش مشخص از تعهد خود بهطور خودکار اجرایی شود. هرچه تعداد اینگونه قراردادها بیشتر و حوزه شمول دولتهای متعاهد گستردهتر باشد، امکان تخطی طرفین از آنها یا تحریم متعاهدین و طرفین قراردادهای هوشمند ضمیمه از سوی طرف ثالث نیز به همان اندازه کاهش خواهد یافت.
در واقع با بهجام میتوان بهجای متحمل شدن هزینه های هنگفت دورزدن احتمالی تحریمها یا بیاثر ساختن آنها، امکان اعمال تحریم و استفاده از ابزار تحریمهای یکجانبه (خارج از قرارداد) را از اساس منتفی ساخت.
با اینکه بهجام به احیای برجام اشاره دارد و حوزه شمول هر دو موافقتنامه قاعدتاً به برنامه هستهای ایران محدود است، اما امکان تأمین منافع حداکثری طرفین این موافقتنامه، ملتهای منطقه و سایر اعضای جامعه بینالمللی با ورود برخی دیگر از متغیرها و مسایل مرتبط با برنامه هسته ای ایران به لطف ویژگیها و ظرفیتهای قراردادهای هوشمند وجود دارد. بدهی است که مزایای گسترش حوزه شمول بهجام باید دوطرفه و حتی چندجانبه باشد و اگر موضوع های غیرهسته ای به آن اضافه میشود در مقابل (به عنوان مثال) حذف تحریم های غیرهسته ای، خروج از فهرست سیاه گروه ویژه اقدام مالی ، خروج نیروهای نظامی بیگانه از خلیج فارس و تحقق ثبات منطقه ای برپایه انگاره امنیت درونزا را نیز شامل شود.
این رویکرد میتواند منافع تعداد بیشتری از دولتها از جمله دولتهای منطقه را به حفظ بهجام گره بزند و درهمتنیدگی لازم برای تضمین حداکثری رعایت مفاد آن از سوی متعاهدین و دیگر بازیگران را فراهم سازد.
سازوکار اجماع در بلاکچین بهجام می تواند یکی از نسخه های پیشرفته الگوریتم اجتماع مبتنی بر اثبات اقتدار باشد. نودهای اصلی بهجام را احتمالاً دولت های متعاهد، دولتهای ناظر احتمالی و برخی سازمانهای بینالمللی به ویژه آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشکیل میدهند و امکان مشارکت دیگر بازیگران بین المللی دولتی و غیردولتی و حتی اشخاص (همچون قضات دیوان بین المللی دادگستری) نیز در قالب نودها در فرایند اجرای این قرارداد و نظارت بر آن وجود دارد. به جز داده های محرمانه احتمالی بهجام که تهیه آنها در اختیار اوراکل های خاص خواهد بود، سایر داده های خارج از شبکه بلاکچین را میتوان به واسطه اوراکل های انسانی غیرمتمرکز در اختیار شبکه قرار داد تا احتمال دستکاری در آنها کاهش یابد.
تهیه برخی دادههای فنی و تخصصی بیرونی نیز صرفاً در اختیار نهادهایی خاص همچون آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد بود. برخی از نودها و اوراکل ها بهجام را همان دولتها و سازمانهایی تشکیل میدهند که پیشتر نیز فرایند اعتبارسنجی شرایط و ضوابط برجام را در قالب گزارش انجام میدادند. ویژگیها و ظرفیتهای منحصر به فرد قراردادهای هوشمند نیز امکان تعیین منابع معتبر دادهها و اعتبارسنج های تا حد ممکن مورد وثوق متعاهدین برجام را به خوبی فراهم می آورد و گزینه های بسیار متنوعی را به مثابه نودها و اوراکل های محتمل در اختیار طرفین قرار می دهد. وجود نودهای ناظر و نودهایی که صرفاً قادر به مشاهده و پیگیری تراکنش ها هستند نیز نودهای مجاز به پردازش تراکنشهای قرارداد را مجاب می سازد تا حد امکان دقیق و منصفانه عمل کنند. همچنین شیوه انتخاب اوراکلها و نودهای مجاز و تعیین میزان قدرت هر یک از آنها در تنفیذ تراکنشها برپایه الگوریتم اجماع مورد پذیرش متعاهدین میتواند عملکرد صحیح بهجام را تا حد زیادی تضمین نماید.
بهجام و قراردادهای هوشمند ضمیمه آن می تواند انگیزه لازم برای برپایی اکوسیستم قراردادهای هوشمند بین المللی را در جامعه متشکل از دولتها پدید آورد و با پیاده سازی سامانه کوانتومی سیاست بین الملل، تمام دولتها را در چرخه گریزناپذیر عمل به تعهدهای قراردادی و الزامهای حقوقی بینالمللی گرفتار سازد. تا آنجاکه به دانش فنی و مهندسی و علم حقوق و سیاست مربوط می شود، هوشمندسازی بهجام به مثابه یک ماشین واکنشهای زنجیرهای حتی برپایه برجام نیز ممکن است. در حقیقت، چنانچه اراده سیاسی طرفین برجام به اجرای بیکموکاست مفاد این قرارداد یا هر قرارداد مشابه دیگری معطوف باشد، تحقق این هدف و تضمین مزایای آن برای همه طرفین پایبند به تعهدهای خود حتی در صورت خلف وعده برخی متعاهدین ممکن خواهد بود./