به گزارش آسیانیوز ایران ؛ یکی از رازآلودترین پرسشهایی که از دیرباز ذهن فلاسفه، زبانشناسان و روانشناسان را به خود مشغول کرده، این است:
مغز انسان به چه زبانی فکر میکند؟
آیا زبان اندیشه همان زبانی است که با آن صحبت میکنیم؟ یا مفاهیم پیش از آنکه لباس واژگان به تن کنند، در قالبی غیرکلامی در ذهن ما شکل میگیرند؟
ویلیام اوکام (William of Ockham)، راهب فرانسیسکن و فیلسوف برجسته قرن چهاردهم میلادی، در مواجهه با این پرسش، نظریهای بنیادین مطرح کرد. او به دنبال کشف زبانی بود که نه صرفاً وسیلهای برای بیان، بلکه زبان خودِ تفکر باشد؛ زبانی درونی، خالی از نشانههای خارجی، و جهانی.
اوکام معتقد بود این زبانِ درونی، مستقل از هر زبان گفتاری چون لاتین، عربی یا عبری است. به زعم او، این زبان ذهنی میتواند بقایای زبانی مقدس و بومی باشد که نخستین انسان، آدم، با آن در باغ عدن با خدا ارتباط برقرار میکرد. این دیدگاه بهنوعی تأییدکننده فرضیههای دینی درباره زبان نخستین است؛ زبانی آسمانی که منبع آن وحی، شهود یا حقیقت مطلق بوده است.
اوکام در آثار خود، بهویژه در نظریههای منطقیاش، به مفهوم "lingua mentalis" یا زبان ذهنی اشاره میکند. او این زبان را پایهایترین لایهی اندیشه میداند؛ لایهای که معنا پیش از آنکه در قالب واژه ریخته شود، در آن پدید میآید. به باور او، این زبان دارای ساختار دستوری، منطقی و معنایی است، اما از نشانهها و آواهای بیرونی تهی است.
این نظریه چه پیامدی دارد؟
فرض وجود زبانی جهانی و ذهنی، زمینهساز تحولاتی در منطق، زبانشناسی، روانشناسی شناختی و هوش مصنوعی شد. در دنیای معاصر، نظریههایی همچون "زبان اندیشه" (Language of Thought) که توسط جری فودور (Jerry Fodor) در قرن بیستم ارائه شد، دقیقاً ادامه و بازخوانی همان فرضیه اوکام است.
بر اساس این نظریه، اندیشهها ساختاری نمادین دارند که مانند زبان، قانونمند است؛ اما این ساختار، پیشزبانی (Pre-linguistic) است. یعنی پیش از هر زبان مادری، کودک، یا حتی انسان بالغ، مفاهیم را در قالب این ساختارهای ذهنی پردازش میکند.
آیا میتوان این زبان را بازیابی کرد؟
با وجود تلاشهای بسیار، هنوز هیچ زبان زنده یا باستانی بهعنوان زبان نخستین انسان اثبات نشده است. اما در طول تاریخ، فلاسفهای همچون دکارت، لایبنیتس و هابز نیز به اشکال مختلف از زبان جهانی یا زبان عقل سخن گفتهاند.
در نظریات عرفانی و دینی نیز ردپای این زبان دیده میشود. در ادبیات دینی، گفته میشود آدم با خدا "بیواسطه" سخن میگفت، و بسیاری این نوع ارتباط را نتیجه وجود زبانی فراتر از زبانهای بشری میدانند.
چرا این موضوع مهم است؟
در جهانی که زبانها سبب تفاوت، سوءتفاهم و مرزبندیاند، اندیشه وجود زبانی مشترک در عمق ذهن انسان، امید به وحدت درونی بشر را زنده میکند. زبانی که اگرچه کلامی نیست، اما همه انسانها، فارغ از نژاد، فرهنگ و زبان رسمی، از آن بهره میبرند.
این زبان نهتنها میتواند شناخت ما از فرآیند تفکر را افزایش دهد، بلکه ممکن است در آیندهای نهچندان دور، به مدلهای هوش مصنوعی و سیستمهای زبانی رباتها شکل دهد؛ سیستمهایی که برای فهم معنا، باید به عمق مفاهیم ذهنی انسان نفوذ کنند.